۲۵ مرداد ۱۳۸۸

سی ویک سال پیش

سی ویکسال پیش شهری در ماتم نشست. چشمها پر اشک ، تن ها سیاهپوش ، قلبها ماتم زده، راهی گورستان شهر ، چه پای پیاده ویا سوار بر خودروهای راهی. چرا که هر کس در این شهر، عزیزی را در شب پیشش از دست داده بود.پدری، مادری، فرزندی یا فرزندانی، دوستی ویا دوستانی. هیچکس نبود که براین داغ ننشسته باشد. شهرخموش و درغم فرورفت . مغازهها بسته، ادارات تعطیل، تاکسی ها و اتوبوسها رایگان در تردد به گورستان .
این آغاز یک داستان و قصه نیست. ای شرح حال مردم شهری است که 28 مرداد 1357 بیش از پانصد نفر از ساکنانش در یک مکان و دریک زمان در آتش سوزانده شدند.

این مکان و شهر کجاست؟
سینما رکس آبادان.
کمتر جنازه ای شناسائی شد. همه با امید به یافتن عزیز خود در میان سوختگان سرگردان بودن. وچه زود امیدها به یأس گرائید. گوری بزرگ همه این عزیزان را در خود نهفت.
هنوز بعد از سپری شدن این همه سال، آن چهره محجوب و لبخند صمیمانه. آن صداقت وپاکی دوستانه دوست دیرینه خوبم سینا را بیاد دارم. من هنوز چهره غمزده ومبهوت دوستم کوروش را که مادر ، برادر و همسرش ،دو خواهر و فرزند کوچک خواهرش را در این فاجعه از دست داد بخاطر دارم. مطمئنم که من تنها نیستم و خاطره تلخ این جنایت را هیچیک از مردم آبادان از یاد نبرده.

اینکه این جنایت بدست گروهای اسللمی آبادان و به رهبری رشیدیان و کیاوش دبیران دبیرستانهای همان شهر وبا حمایت و پشتیبانی ملایانی چون مکّی و طاهری و خادم ومنتظری وبجرم اینکه چرا آبادانیه وشرکت نفتی ها هنوز علیه شاه حرکت نکرده اند بر همه واضح وعریان است. جنایتی به فجیع ترین شکل بر علیه مردمی عادی بدست دژخیمانی که حتی هنوز بر اریکه قدرت سوار نبودن.
حسین تکبعلی زاده تنها بازمانده مأمور اجرای این جنایت دو سال بعد، برای سرپوش گذاشتن وسکوت او و ترس از افشای بیشتر او از عاملین اصلی پشت پرده این جنایت اعدام شد. مردم این شهر با گلباران کردن مزار حسین تکبعلی زاده که جوانی بیکار و معتاد بود با قاطعیت نشان دادن که نه اون قاتل است بل خود او نیز قربانی این دسیسه مذهبیون بود.

یادشان جاودان باد.










هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ

search